یه همکاری دارم که خیلی خانم خوبیه

دوتا دختر داره 

با اینکه خانم ازاد ازم ۱۵سالی بزگتره ولی عین دوتا

دوستیم باهم همش میگیم و میخندیم

اتاقامون رو برو همه و وقتایی که اون خوابه من باید

هم مواظب بچه های اون باشم هم خودم

منم خوابم اون مواظب بچه هامه 

خلاصه که داستانی داریما ادای بچه هامونو در میاریم و سه ساعت 

میخندیم 

یه وقتایی هم من هی غر میزنم اون بهم دلداری میده

چند وقت پیش که درمورد خانواده و مامانم باهاش

حرف زدم گفت رفتار خودت اشتباهه

خودت باعث شدی همه ازت توقع داشته باشن

خودتی که این اجازه رو میدی

یه مدت بهش فکر کردم و دیدم واقعا همینطوره

درسته که شایان مریضه ولی خب اگه پولی هم داشته باشه

خرج ماشینش میکنه یا لباس میخره واسه خودش 

واگه مثلا پولی به مامان بده به عنوان قرض میده 

ومیگه فلان روز باید بدی

ولی من قسطای مامانو میدم و شاید در ماه ۱۰۰ تومن فقط خرج کنم

و در اخر وقتایی که از خستگی اعتراض میکنم همین سونیا

و شایان میگن مگه کار میکنی میدی به ما!!!!

یا تازگیا وقتی میگن بیا برو فلان جا و من میگم من

وقتی خونه م میخوام استراحت کنم شما ها از سختی کار من

هیچی نمیدونید

نمیدونید تو ۲۴ ساعت فقط ۳ ساعت خوابیدن یعنی چی

نمیدونید یه معلول ۷۰ کیلویی رو حموم بردن یعنی چی

نمیدونید روزی ۴ بار عوض کردن پوشک ۱۰ تا بچه ی 

سنگین که بدناشون مثل چوب خشکه و واسه ت دادنشون

باید جون بکنی یعنی چی

نمیدونید وقتی یه بچه ای رو که به جای دهن فقط یه سوراخ

کوچیک رو دهنش هست رو باید ۴۵ دقیقه

سرپا وایسی وغذا بدی.

اخرش میگن یه جوری میگی من خستم انگار کوه کندی

یا تازگیا تا در مورد کارم حرف میزنم

شایان هی میگه انگار مهندسی

شایان خیلی بد دهن شده میره میاد میگه مگه به من میدی 

در صورتی که  همین شایان چندماه پیش به ما ۴ میلیون

ضرر زد و من الان دارم ماهی ۲۵۰ تومن قسط

همین ضرر شایان و میدم

همه ی اینا رو تو دلم ریخته بودم و سکوت میکردم 

تا دیروز

ما یه پولی رو بابت لباس از یه نفر

طلبکاریم و ازمهرماه تاحالا طرف جواب تلفن نمیده

ما خونشو بلدیم ولی تاالان پیگیری نکرده بودیم

من چند روزه دارم سراین موضوع حرص میخورم

و هی زنگ میزنم و اعصابم خورده 

بعداز ظهر داشتیم چای میخوردیم یهو مامان برگشته میگه شایان

برو در خونه فلانی حسابو بگیر مال خودت

همینجوری نگاه کردم فقط

برگشتم گفتم مامان من که ۴ ساله ازت هیچی نخواستم 

ولی از صبح اعصابم خورده سرحساب و کتابای شما

اونوقت میگی شایان بگیر مال خودت؟؟؟؟

همین باعث شد بشینم و همه ی حرفامو بزنم

اخرش بهش برخورد که چرا اعتراض کردم 

و گفت ازاین به بعد نده اصلا نمیخوام

گفتم هرجور راحتی 

هم قسطاتونو میدم هم اخرش ادم بد منم

بهتر که من از اول بد باشم

ازاولم اشتباه کردم جلوی شما کوتاه اومدم و عین مرد 

خانواده جور همه رو کشیدم

اخرشم گفت خوبه حالا ۲ ساله فقط کار میکنی

واسه خودم متاسفم.




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها